شعر شناسی ادبیات فارسی

سید محسن سادات خلردی

شعر شناسی ادبیات فارسی

سید محسن سادات خلردی

 

گفتیم که موسیقی – هر چند فاقد هرگونه کلامی باشد - در عواطف انسان تأثیر می‌گذارد. نخستین نتیجه‌ای که از این سخن می‌توان گرفت، این است که وزنهای  مختلف شعر، جدا از معنایی که در آنها نهفته است، تأثیر عاطفی دارند. چه کسی می‌تواند منکر شود که «مفتعلن فاعلات مفتعلن فاعلات» وزنی است شاد و پر تحّرک و «مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل» وزنی است تا حدی محزون؟ اگر هم کسی منکر شود، می‌توان این دو پاره شعر از «اقبال لاهوری» را نشانش داد که در آنها، یک مضمون حماسی و تحرّک بخش در این دو وزن سروده شده است:

ساحل افتاده گفت: گر چه بسی زیستم             هیچ نه معلوم شد، آه! که من کیستم ؟

موج ز خود رفته‌ای تیز خرامید و گفت:          هستم اگر می‌روم، گر نروم نیستم

چه پرسی از کجایم، چیستم من                     به خود پیچیده‌ام تا زیستم من

در این دریا چو موج بیقرارم                        اگر بر خود نپیچم، نیستم من

 

براستی کدام یک مؤثرتر است؟ گویا باز هم نیازی به دلیل و برهان نداریم و شهرت شعر نخست، روشنگر تناسب این وزن با این محتوا است. ولی تفاوت تأثیر عاطفی وزنها، همواره چنین آشکار نیست. علاوه بر آن، انواع دیگر موسیقی، یعنی قافیه و ردیف و تناسبهای لفظی نیز در این میان دخالتی تمام دارند و همین، ما را از اظهار نظری قاطع در این مورد باز می‌دارد.امّا می‌توان به طور کلی وزنها را در چند شاخه جای داد.

از نظر میزان ملموس بودن ، می‌توان وزنها را به دو نوع شفّاف و کدر تقسیم کرد:

الف- وزنهای شفّاف: این وزنها، موسیقی آشکاری دارند که برای همه کس، قابل درک است. شنونده‌ای که شعری در این وزنها می‌شنود، خود تغییرات احتمالی هجاها را درک می‌کند و در موقع خواندن شعر، می‌کوشد هجاهای انعطاف‌پذیر- مثل کسرة اضافه- را به همان صورتی که وزن اقتضا می‌کند، تلفظ کند. وزنهایی مثل «فعولن فعولن فعولن فعول»، «فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات» و «مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ مفاعیل» از این گونه هستند.

 

شما را سرودم که بی خوفِ دار                                انا الحق سرودید، منصوروار

حسین اسرافیلی

جان من گر بر لب آید در غم جان نیستم                      پای تا سر در‌دم و در فکر درمان نیستم

ذبیح الله صاحبکار «سهی»

چندی است که دل، آن دل دلتنگ‌ شدن‌ها                     بی دغدغه تن داده به این سنگ‌ شدن‌ها

 ساعد باقری

ب- وزنهای کدر: تناسب هجاها در این وزنها بسیار محسوس نیست و ممکن است  شنونده‌ای که بسیار با شعر سرو کار نداشته است، دیرتر به وزن پی ببرد و حتی در درست خواندن شعر، مشکل داشته باشد. این هم سه بیت شعر در سه وزن «فاعلن مفاعلن فع فاعلن مفاعلن فع»، «مستفعلن مستفعلن مستفلن مستفعلن مفعول» و «فعولن فعولن فاعلاتن مفاعلن». در نمونة سوم، حضور وزن آن قدر کمرنگ است که خوانندة شعر شناس هم برای دریافت آن، ناچار به بازخوانی  چند مصراع  می‌شود:

در زمانه‌ای که حتی گریه هم نمی‌توان کرد                  یا گلایة غریبی از زمین و آسمان کرد

سهیل محمودی

 

تنها گواه پرسه‌ام در جست و جوی آخرین موعود         از کوچة آیینه تا بن بستِ حیرت،‌سایة من بود

 

یوسفعلی  میرشکّاک

دگر ره شب آمد تا جهانی سیاه کند     جهانی سیاهی با دلم تا چه ها کند.

مهدی اخوان ثالث

 

کدر بودن وزن، ممکن است به خاطر تنوع ارکان و یا طولانی بودن بیش از حد مصراع باشد و یا عواملی دیگر که به هر حال، راهیابی به رموزشان کار سختی  نیست. البته این یک تقسیم‌بندی ذوقی است. چه بسا که کسی یک وزن را شفّاف بداند و کسی دیگر کدر؛ و این اختلاف سلیقه در مورد وزنهایی که در مرز دو نوع قرار دارند، بیشتر خواهد بود.

در کنار این تقسیم‌بندی، می‌توان وزنها را از لحاظ جوشش و ملایمت موسیقی شان نیز به دو گونه تقسیم کرد:

1-         وزنهای خیزابی: اینها وزنهایی هستند شفاف و پرطنین و پرتحّرک. غالباً نوعی تکرار در ارکان آنها حس می‌شود. به گونه‌ای هر مصراع را می‌توان به دو قسمت مساوی تقسیم کرد و توقف‌گاهی در وسط آن در نظر گرفت؛ مثل «مفتعلن فاعلات مفتعلن فاعلات»، «مفاعیل مفاعیل مفاعیل مفاعیل» و «فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن» که به ترتیب، این شعرها را برایشان مثال می‌آوریم:

باز به سرمه تاب ده چشم کرشمه‌زای را                     ذوق جنون دو چند کن شوق غزلسرای را

اقبال لاهوری

 

زهی عشق، زهی عشق، که ما راست خدایا!   

چه نغز است و چه خوب است و چه زیباست، خدایا!                                                                                                   مولانا

 

خبرم رسید امشب که نگار خواهی آمد                        سر من فدای راهی که سوار خواهی آمد

 امیرخسرو دهلوی

 

2-         وزنهای جویباری: این وزنها البته شفاف، ولی آرام و ملایم هستند؛ مثل «مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات»، مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات» و «فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلات». در این وزنها، غالباً نیمة دوم مصراع، نسبت به نیمة اول یک هجا کم یا زیاد دارد و همین خود وزن را ازتحرّک می اندازد. این هم مثالهایی برای سه وزنی که نام بردیم:

 شب غرق زوزه‌هاست، رمه بی‌شبان یله        یک برّه در تهاجم چندین دهان یله

سید فضل الله قدسی

 

به جای مانده‌ای از کاروان وجدانم                 ستاره سوخته‌ای از برهنه پایانم

قادر طهماسبی «فرید»

 

می‌روم تا کمی آن سوتر از این دشت ملال                   تن بشویم به لب برکه‌ای از آب زلال

سهیل محمودی

 

از نظر تعداد هجاهای هر مصراع نیز می‌توان وزنها را دسته‌بندی کرد. می‌توان گفت به طور کلی، ما سه گونه وزن داریم:

وزنهای کوتاه: با حدود ده تا دوازده هجا مثل «فاعلاتن فاعلاتن فاعلات»، مفعول مفاعلن مفاعیل» و «مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل»

وزنهای متوسط: با حدود چهارده تا شانزده هجا مثل «مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات» و «فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات»

وزنهای بلند: با حدود بیست و چهار هجا مثل «متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن» و «فاعلن فاعلن فاعلاتن فاعلن فاعلن فاعلاتن».

 

بعضی از وزنهای بلند، عملاً از دو مصراع یک وزن کوتاه پدید آمده‌اند مثل همین وزن دوم که معادل دو مصراع از وزن شعر «افسانه» نیماست.

یک آمارگیری  ساده از وزنهای به کار رفته در دوره‌های مختلف تاریخ شعر فارسی، نشان می‌‌دهد که سلیقة عمومی شاعران، در طول زمان متغیر بوده است. در دوره‌های نخستین و تا قرن ششم، تنوع وزنها زیاد بوده و بعضی وزنهای کدر و سنگین رایج بوده‌اند آن هم با سکته‌های وزنی معمول. به مرور زمان بسامد کاربرد وزنهای شفاف و جویباری افزایش یافته و دیگر تا سالهای اخیر، غلبه با این وزنها بوده است و البته در شعر مولانا و بعضی دیگر، شکل خیزابی آنها. در سالهای اخیر، وزنهای خیزابی تقریباً به کنار نهاده شده‌اند و حتی عده‌ای از شاعران، گرایشی به وزنهای کدر و بلند، البته بدون آن سکته‌ها، نشان داده‌اند. این گرایش در آغاز، در شعر یکی دو تن به نظر می‌رسید، ولی به مرور زمان با استقبال عامّة شاعران از این وزنها معلوم شد که این نه یک تفنن، بلکه جریانی طبیعی و ناگزیر بوده است. موسیقی این وزنها کمتر به چشم می‌زند و کلام، به طبیعت گفتار نزدیک شده است. می‌توان گفت همان گونه که پسند مردم امروز از سوی رنگهای شاد و متنوع در لباس و فرش و تزئینات زندگی به رنگهای

ملایم و کم تنوع سیر کرده، در وزن شعر نیز میزان علاقه به وزنهای پرتحرّک کمتر شده و وزنهای جویباری یا حتی کدر مقبولیت بیشتری یافته‌اند. همچنان می‌توان گفت تلاش نیمایوشیج و پیروان او در نزدیک کردن موسیقی شعر به هنجار طبیعی کلام، حتی در کهن سرایان هم اثر گذاشته است.

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.