این چند سطر شعر از «محمدرضا عبدالملکیان» را ببینید:
حماسة چهارده سالة من
با پای شوق رفته بود و اینک
با شانههای شهر
برایم بازش آورده بودند.
در سطر سوم، نوع خاصی از تخیّل دیده میشود. شاعر خواسته است شهید مورد نظر را از انحصار یک کوچه یا محله بیرون بیاورد و با این کار، تعلق او را به همة شهر، روشن کند. این زمینة معنوی، او را به سوی یک جایگزینی کشانده؛ یعنی گذاشتن شهر به جای مردم شهر. به این کار، مجاز میگوییم.
برای شناخت مجاز، ابتدا باید«حقیقت» را بشناسیم. «حقیقت» یعنی ... استعمال کلمه در همان مفهومی که واضع لغت آن را به کار برده بی هیچ تصرفی در مورد استعمال آن». و به این ترتیب، مجاز «استعمال لفظ است در غیر معنی حقیقی آن».به عبارت سادهتر ، هرگاه واژهای رادر معنا به جای واژهای دیگر بیاوریم، مجاز به کار بردهایم. این هم نمونهای دیگر از «محمدعلی بهمنی» که در آن، «حیله»و «اعتماد» به جای «فرد حیلهگر» و «فرد اعتمادکننده» به کار رفتهاند:
زخم آنچنان بزن که به رستم، شغاد زد
زخمی که حیله بر جگر اعتماد زد
ما گاه در گفتارهای عادی و روزانة خود هم، مجاز به کار میبریم. همین جملة «سرتان سلامت باشد.» نوعی مجاز در خود دارد چون معلوم است که منظور از «سر»، خود شخص است.
اما به این ترتیب، ما در هرگونه جابهجایی واژگان آزاد هستیم؟ البته که نه، چرا که باید بین دو واژهای که جایگزین هم شدهاند، رابطهای باشد که این جابهجایی را توجیه کند و خواننده را به معنی مورد نظر شاعر رهنمود شود. به این رابطه، «علاقة مجاز» میگویند. گاهی ما یکی از اجزای چیزی را نام میبریم، ولی منظور ما کل آن است مثلاً می گوییم «چشم فلانی را دور دیدم»و منظور این است که «خود او را دور دیدم». گاهی برعکس، کل را نام میبریم و یک جزء را در نظر داریم. به همین ترتیب، گاهی ظرف و مظروف به جای هم به کار میروند و گاهی صرف مجاورت دو چیز توجیه کنندة کاربرد مجازی یکی به جای دیگری
می شود. اما نوعی دیگر مجاز هم داریم و آن اِسناد مجازی یا «مجاز عقلی» است که «عبارت است از اسناد و نسبت چیزی به چیزی که از آن او نیست.» در این جا، واژه به طور صریح جایگزین واژهای دیگر نمیشود، ولی کاربردی مییابد که ما به طور عقلی این جایگزین را حس میکنیم. در این بیت از «احمد عزیزی»، «غرس» و «لایروبی» به مفاهیم «خوبی» و «جان» نسبت داده شدهاند، در حالی که در واقع، به «درخت» و «نهر» اختصاص دارند.
هیچ آیا غرس خوبی کردهای؟ جان خود را لایروبی کردهای؟
در این پاره از یک شعر« محمدحسین جعفریان»، هم به «احترام از جای برخاستن»، به زمین نسبت داده شده به اعتبار گرد و خاکی که در اثر انفجار بلند میشود:
و زمین با هر انفجار
به افتخار شهیدی
از جای بر میخیزد ...