روزی شرف عشق عیان گشت که یعقوب
انداخت نبوت، به قفای پسر افتاد
جلالالدین همایی در توضیح این صنعت، اشارة مهمی هم دارد: «جمع مابین اشیاء متناسب را وقتی (جزو) صنعت بدیع می توان شمرد که گوینده یا نویسنده، مابین چند کلمه و چند چیز مخیّر و مختار باشد و از میان آنها، آن را اختیار کند که با کلمات دیگر متناسب باشد.» مثلاً در همین بیت، ممکن بود که به جای قفا بگوید:
«انداخت نبوت نبوت به هوای پسر افتاد» ولیکن عمداً «قفا» را آورده تا با قفای پیراهن یوسف (پسر) ، در حوزه معنایی ویژهای قرار داشته باشند.
به این پیوندی که بین واژگان «یعقوب و عشق و قفا» وجود دارد، مراعات النظیر گویند.
و امّا گاهی کلمات، در معنای ظاهری تناسبی با هم نداشته ولی وقتی معنای دومی را که در یکی از آنها متصور است در نظر بگیریم، تناسبی آشکار شود این بیت «واقف لاهوری» را ببینید:
واقف! ز مشق شعر، سیه گشت نامهام
دارم ز اهل بیت (ع) امید شفاعتی
در ابتدا، غیر از مراعات النظیری میان «مشق» و «نامه» یا «اهل بیت» و «شفاعت»، چیزی به نظر نمی رسد ولی اگر کلمة «بیت» از ترکیب «اهل بیت» را در معنای دوم آن یعنی واحد شعر در نظر بگیریم، با کلمة «شعر» مصراع نخست تناسب مییابد. با این دریافت دو مرحلهای، خواننده نخست متوجه ارتباطهای ظاهری کلمات در معانی عادیشان می شود و سپس ارتباطهای مخفی را درمییابد. روشن است که در این صورت در شعر، احساس زیبایی بیشتری خواهد کرد. این پاره از شعر «حسن حسینی» را که برای حضرت ابالفضل (ع) سروده شده، ببینید:
به گونة ماه
نامت زبانزد آسمانها بود
و پیمان برادریات
با جبل نور
چون آیههای جهاد
محکم ...
ملاحظه میکنید که ما نخست «گونه» را به معنای «مانند» می گیریم و«زبانزد» را به معنای «سخن مشهور» و با این وضع، معنای اولیه شعر روشن میشود. ولی در مرحلة بعد، اگر در پی کشف لایههای زیرین و پنهان تناسبها باشیم، در مییابیم که «گونه» در معنای دوم خود (بخشی از چهره) میتواند با «زبان» تناسب داشته باشد و «محکم» ضمن این که به «پیمان» بر میگردد، با کاربردی که در علم تفسیر قرآن نیز دارد (آیات محکم و متشابه)، با واژة «آیه» نیز تناسب دارد.