روشن است که برای رسیدن به وزن عروضی هر مصراع یا بیت-همانند مثالهای شعری صفحات پیشین- و نشان دادن افاعیل و ازاحیف و بحور آنها، میبایست از روشی که اصطلاحاً به آن «تقطیع» میگویند، بهره بگیریم و به عبارت دیگر، صورت شنیداری و موسیقایی آن را به کمک علائمی، به صورتی جدید – کتبی یا ذهنی – و با استفاده از الفاظ قراردادی که معمولاً افاعیل عروضی هستند؛ نشان دهیم.
ناگفته نماند که در این حالت، آنچه معیار تشخیص و تکیه است، صورت ملفوظ کلمات است نه صورت مکتوب آنها. بهتر است برای وضوح بحث و کاربردی نشان دادن این شیوه، مثالی بیاوریم:
میدانید که هجای تک حرفی را با علامت«U» نشان میدهند و چند حرفی را با«–». اکنون دو مصرع بالا را هجابندی در عروض یا بخش میکنیم:
نَ فَس تا دَ مَد دل ز جا می ر َ وَد
U – – U – – U – – U –
تا نَ فَس د َ مَد دل می رَ وَد ز جا
– U – U – – – U – U –
با نگاهی گذرا به خط پدید آمده از U و– می توانیم به تفاوت دو مصرع پی ببریم و حدس بزنیم که خوش آهنگی شعر «بیدل»، به دلیل ترتیب خاص هجاهای کوتاه و بلندآن بوده است. این حرف ما وقتی تأیید میشود که مصراع دوم همان بیت را هم هجابندی کنیم:
«ندانم نمویم کجا میرود».
ن دا نم ن مو یم ک جا می ر ود
U – – U – – U – – U –
میبینید که ترتیب همان است که در مصرع نخست بود. این کار، یعنی تفکیک شعرها به هجاهای سازنده آن را «تقطیع» میگویندکه در صفحات قبل نیز اشاره ای به آن داشتیم .
با مثال قبل به این نتیجه میرسیم که :گاهی ممکن است نظام خاصی درهمنشینی و تکرار هجاها پدید آیدکه در سخن، احساس نوعی خوش آهنگی و تناسب آهنگین شود. در این صورت میگوییم آن سخن «وزن» یا موسیقی بیرونی دارد.
حالا میتوانیم وزن را این گونه تعریف کنیم: «وزن شعر، حاصل نظم و تناسبی ست که در صورتهای ملفوظ ایجاد شده باشد». منظوراز صورت ملفوظ در این تعریف، این است که وزن در شعر، مساله ای آوایی و صوتی است و اساس و مبنای آن تلفّظ واژه هاست نه صورت نوشتاری آنها. بنابراین همانطور که قبلاً گفته شد، برای تعیین وزن، آن بخش هایی از کلمات-صامت ها و مصوّت ها-که تلفّظ نمیشوند، تأثیر ندارند و در تقطیع هم، محسوب نمیشوند. مثلاً «خواب» «خاب» تلفظ میشود و معادل آن هم یک هجای کشیده (معادل «فاع» «– U») است ولی «جواب» چون «جواب» تلفظ میشود، معادل وزنی آن در تقطیع، یک هجای کوتاه و یک هجای کشیده:
(معادل «فعول» «U – U» )است.
مثالهای دیگر را بهتر است در تقطیع ابیاتی که میآوریم، شاهد باشیم.