دربارة تضمین، ما در کتابهای بدیع چنین میخوانیم: «... آن است که در ضمن اشعار خود یک مصراع یا یک بیت و دو بیت را بر سبیل تمثّل و عاریت از شعرای دیگر بیاورند با ذکر نام آن شاعر یا شهرتی که مستغنی از ذکر نام باشد، به طوری که بوی سرقت ندهد.»
در این جا یادآوری کنیم که هیچ دلیلی ندارد تضمین به عاریت گیری از آثار شعری محدود شود بلکه می توان پارههایی از نثر و یا آیات و احادیث را نیز تضمین کرد و این البته بستگی به هماهنگی موسیقیایی آن عبارت و شعر شاعر دارد.
از این که بگذریم، براستی علمای بدیع، در مورد تضمین، تسامح به خرج ندادهاند؟ چگونه می توان عاریت گرفتن سخنی را که حاصل ذوق و بلکه عرق ریزی روح شخصی دیگر است، یک صنعت یا هنرنمایی نامید و عاریت گیرنده را از این بابت در خور تحسین و ستایش دانست؟ البته نمیتوان گفت ادبای ما چنین اشتباه آشکاری مرتکب شدهاند. نکتة اصلی در نحوة استفادة شاعر از این صنعت است. اگر کسی مصراع یا بیتی از شاعری دیگر را در فضایی مشابه شعر او به کارگیرد، ابتدائاً کاری هنری نکرده ولی اگر آن مصراع را با ظرافت، در موقعیتی کاملاً متفاوت بیاورد، کارش حداقل از این جهت قابل تحسین است که توانسته سخن شاعر نخستین را رنگی دیگر بدهد و در بستری تازه پیش چشم مخاطب بگذارد. «فرخی» قصیدهای دارد در وصف ابر، با این مطلع:
برآمد پیلگون ابری ز روی نیلگون دریا
چو رأی عاشقان گردان، چو طبع بیدلان شیدا
«سنایی» مصراع دوم همین شعر را در این بیت از یک قصیدة حکمت آمیز، جاسازی کرده است:
مگردانم در این عالم ز بیش آزیّ و کم عقلی
چو رأی عاشقان گردان، چو طبع بیدلان شیدا
و «امیر معزی»، قصیدهای باز هم در وصف ابر و مشابه فرخی سروده است:
برآمد ساجگون ابری ز روی ساجگون دریا
بخار مرکز خاکی، نقاب قبة خضرا
هر انسان سالمی که شعر فرخی را دیده باشد، بیت سنایی را میپسندد با آن که می بیند او مصراع کامل از فرخی برداشته؛ ولی از قصیدة امیر معزی ، احساس کراهت می کند، هر چند او فقط شبیه فرخی سروده است. علت این است که شعر معزی، در همان بستر شعر فرخی است ولی سنایی مصراع را در بستر دیگری به کار برده و حتی بار معنایی آن را واژگون کرده است.
ما مصراع معروف «مرغ باغ ملکوتم، نیم از عالم خاک» منسوب به مولانا را بارها و بارها در بستر عرفانی خودش شنیدهایم. البته تضمین آن در شعری با همین حال و هوا، ارزشی ندارد بلکه یک پخته خواری آشکار است، ولی «حسن حسینی» در این شعر، همان مصراع را در بستری دیگر و با لحنی طنز آمیز به کار برده به صورتی که ما ناخودآگاه این همنشینی تازه و هنرمندانه را تحسین میکنیم:
زاهدی نوبنیاد
راه و رسم عرفا پیشه گرفت
لنگ مرغی برداشت
و به آهنگ حزین آه کشید:
«مرغ باغ ملکوتم، نیم از عالم خاک» ...
این است فرق یک تضمین خوب با یک برداشت ساده یا سرقت ادبی.