شعر شناسی ادبیات فارسی

سید محسن سادات خلردی

شعر شناسی ادبیات فارسی

سید محسن سادات خلردی

در کتابهای بدیع و بیان، تلمیح را چنین می‌یابیم: «... یعنی به گوشه ی چشم اشاره کردن و در اصطلاح بدیعی آن است که گویند در ضمن کلام یا داستانی یا مثلی یا آیه و حدیثی معروف اشاره کند.» در این جا از اشاره به «آثار ادبی گذشتگان» ‌سخنی نرفته، ولی می توان دامنه این تعریف قدما را وسعت بخشید و آن را نیز در حوزة تلمیح گنجاند.

آرایه‌های ادبی گاهی زیبایی‌آفرینند و گاهی مددگر معنی شعر، و کم هستند، هنرمندیهایی که از هر دو وجه بهره داشته باشند. تلمیح. این بهرة دو جانبه را دارد و بدین لحاظ ارزشی دو چندان می یابد. از بُعد زیبایی شناسی، شاعر بین سخن خویش و آگاهیهای مخاطب پل می زند. انسان از کشف شباهتها لذت می برد و در این جا شباهتی می‌بیند بین آنچه در شعر است و آنچه به عنوان یک میراث فرهنگی در ذهنش رسوب کرده است. در واقع این که شاعر روی محفوظات ذهنی مخاطب دست می‌گذارد و آنها را از لایه‌های زیرین حافظة تاریخی‌اش بیرون می کشد، به مخاطب اعجابی می بخشد آمیخته با لذت.

از بُعد رسانایی، یک تلمیح خوب ، دریچه‌ای است بر جهان معنانی. شاعر به این وسیله، با یک اشارت مجمل ، حکایتی یا روایتی را به خدمت می‌گیرد و اگر این  ابزار را در اختیار نداشت، شاید ناچار بود عبارتی مفصّل به کار بندد. مثلا «سید ابوطالب مظفری» در این بیت، تلمیحی به داستان شیرین و فرهاد   دارد و به همین اشاره، وضعیت دشواری را که در شعر مورد نظر دارد، روشن می کند:

ای دل ناشاد من! شادی مکن

دور پرویز است، فرهادی مکن

 

حوزة اثر تلمیح، مفاهیم مشترکی است که شاعر و مخاطب با آنها  آشنایند، تلمیح به داستان، سخن مذهبی با متن ادبی‌ای که دور از دسترس مخاطب شعر باشد، نقض غرض است چون شاعر می‌خواهد محفوظات مخاطب را به کار گیرد نه این که آگاهی‌های خود را به رخ بکشد.

دیگر آنکه بنای کار شاعر در تلمیح، اختصار هم هست و او نمی تواند مثلاً داستان مورد اشارة خویش را کاملاً نقل کند چون در این صورت دیگر داستانگویی خواهد بود نه تلمیح. واقعیت این است که فرهنگ ما بسیار غنی است و دامنة مفاهیم مشترک آن، بسیار گسترده، به گونه‌ای که  می تواند منبع تغذیة  همة شاعران باشد. مشکل اصلی به خود شاعران بر می‌گردد که به دلایلی نمی توانند یا  نمی‌‌‌خواهند از این ذخایر بهره گیرند. در واقع بیشتر شاعران، اطلاعاتشان را نه از منابع دست اول تاریخی و مذهبی بلکه از مسیر تلمیح‌های موجود در شعر دیگران کسب می‌کنند و به این ترتیب، خارج از آن مجموعة تلمیح‌ها ، چیزی نمی دانند.

همین که ما بسیاری از داستانها و یا حتی آیات و احادیث را با کمک تلمیح‌‌های شعر دیگران آموخته‌ایم، می تواند غیر مستقیم این حقیقت را بازگو کند که تلمیح‌های شعری در حفظ و تداوم فرهنگ گذشتة ما چه تأثیر انکار ناپذیری داشته‌اند. بنابراین، طبیعتاً از شاعرامروز هم انتظار می‌رود که با مراجعه به این فرهنگ و اشاره به گوشه‌های آن در شعر خویش، این رشتة ارتباط را محکم‌تر کند، شاعر حتی می تواند با تلمیح هایش ما را به بازخوانی متون مذهبی و ادبی ما تشویق کند و یا غیرمستقیم به آگاهیهای ما بیفزاید. این بیت را ببینید:

فصل تزویر است و چاه نابرادر پیش رو

کو فرامرزی که گیرد از عدو کین مرا؟

سیدابوطالب مظفری

 

اگر هم خوانندگان این شعر، از سرگذشت «فرامرز» چیزی ندانند، حداقل این را خواهند دریافت که کسی به این نام، انتقام رستم را گرفته و شاید همین، انگیزه‌‌ای باشد برای جست‌و جو در این داستان. در واقع این جا شاعر به کمک تلمیحی آشنا (به چاه افتادن رستم) داستانی دور از دسترس (انتقام گیری فرامرز، پسر رستم) را بیان کرده است.

گذشته از این، شاعر گاهی می‌تواند بیانش را طوری اختیار کند که اگر هم بر فرض خواننده تلمیح را در نیابد ، از معنی شعر بی بهره نماند؛ چنان که در این بیت از «قیصر امین‌پور» می‌بینیم:

در این چمن که ز گُلهای برگزیده پُر است

برای چیدن گُل، انتخاب لازم نیست

شاعر به حدیث نبوی اشاره دارد که «در آخرالزمان، شهادت خوبانِ امت مرا گلچین می‌کند.» ولی بیت طوری سروده شده که معنی آن بدون وقوف بر این حدیث هم، قابل دریافت است.

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.