شعر شناسی ادبیات فارسی

سید محسن سادات خلردی

شعر شناسی ادبیات فارسی

سید محسن سادات خلردی

می‌دانیم که عواطف انسانی، درونمایۀ عمده‌ای برای شعر هستند ولی براستی می توان بدون یک تکیه گاه فکری، صاحب عاطفه بود؟

 

هر احساس شاعرانه‌ای اگر راستین باشد نه تصنعی - از نوع نگرش شاعر به جهان آب می خورد و هر انسانی- ولو خود نداند – صاحب یک نظام فکری است.

 

منظور ما از اندیشه ، در این جا، آن بخش از تفکرات شاعرا ست که در شعرش تجلّی می‌یابد به گونه ای که با تعمّق در شعر، می ‌توان دریافت که او چگونه می‌‌اندیشد.

 

چنین نباید تصور کرد که برای پیدا کردن رد پای تفکر در شعر شاعران، باید در پی شعرهای حکیمانه و یا پند و اندرزهایی که جنبة تعلیمی داشته‌اند، برویم. فردوسی در شاهنامه و درجریان گشوده شدن گنگ دز به وسیلة کیخسرو، از زبان اهل حرم افراسیاب می گوید:

 

که از شهریاران سزاوار نیست

بریدن سری کان گنهکار نیست

 

این سخن در واقع حاصل نگرش فکری فردوسی به حکومت‌است که اینجا در دهان اهل حرم گذاشته شده است. یکی دو قرن پس از او، انوری در قطعه‌ای  که در تقاضای افزایش مواجب سروده می‌شود، می گوید: «پادشاهان از پی یک مصلحت صد خون کنند».

 

ما در این دو شعر، دو گونه تفکر می‌بینیم، هر چند هیچ یک در این جا بر سر حکیمانه شعر گفتن نبوده‌اند؛ فردوسی داستانسرایی می کرده و انوری تکدّی.

 

یک شعر وقتی موفق و ماندگار است که در آن سوی بار عاطفی آن، یک نگرش فکری نیز نهفته باشد به گونه‌ای که اگر شعر را با برداشتن خیال‌ها و دیگر هنرمندی‌های صوری‌اش به نثر ترجمه کنیم، باز هم یک نگرش فکری تأثیرگذار از آن باقی بماند.

 

بهتر است برای روشن شدن این نکته، به سه بیت ذیل توجه کنیم:

باران گرفت نیزه و قصد مصاف کرد

آتش نشست و خنجر خود را غلاف کرد

 

موجیم و وصل ما از خود رهیدن است

ساحل بهانه‌ای‌ست ، رفتن رسیدن است

 

کیست در این انجمن، محرم عشق غیور؟

ما همه بی غیرتیم، آینه در کربلاست

 

هر دو بیت اول و دوم از شاعر معاصر، قیصر امین‌پور است. بیت اول، بیتی تصویری است که نگرش فکری و اندیشة خاصّی در آن دیده نمی شود ولی ما در بیت دوم از همان شاعر، با یک نگرش فکری و یک پیام بلند، روبرو هستیم: در هر حرکتی، نیّت و نفس تلاش و امید به انجام وظیفه شرط اصلی است نه نتیجه. و این همان ترجمانی است از آیه شریفه که «لایکلِّف الله نفساً الا وُسعَها».

 

والبته نکات دیگری را هم می توان از حوزة اندیشه در مورد این بیت اشاره کرد و همگی البته، از شاخه‌های تفکر و شاعر برجسته‌ای چون «قیصر  امین‌پور» است.

 

در بیت سوم هم که بیتی فرازمند از «بیدل دهلوی» است، ما با تفکری رو به  رو می‌شویم که در بستری شریف از عاطفه و حماسه، جلوه می کند و به شکلی  هنرمندانه، مبنای بلند حرکت و شخصیت ممتاز سیدالشهداء  را نیز معرفی می‌کند.

 

این مدعای قابل اثباتی است که ما در تاریخ شعر فارسی، شاعران صاحب اندیشه کم داشته‌ایم و امروز نیز کمتر کسانی هستند که بتوان یک دستگاه فکری منسجم در شعرشان سراغ گرفت. در بیشتر شعرها آنچه به چشم می‌خورد، اندیشه‌های اقتباسی است که گاه با رفتارهای عملی شاعر، ناسازگاری دارد.

 

در بسیار شعرها هم اصطلاحات فلسفی یا عرفانی خود را به رخ مخاطب می کشند، ولی فراتر از آن اصطلاحات، چیز دندانگیری نمی‌توان یافت.

 

ولی این قدم نخست بود. پس از دریافت وجود اندیشه در شعر، باید دید که آن اندیشه تا چه حد ارزشمند و قابل پذیرش است.

 

این جاست که پای مباحث ارزشی به میان می آید. بسیاری از مدعیان اندیشه در شعر امروز، عملاً راه به ترکستان برده و با ارائه فکرهایی که قابلیت پذیرش در شرایط فرهنگی و اجتماعی جوامع ما نداشته‌اند، عملاً در برابر ارزشهای تثبیت شدة جامعه ایستاده‌اند.

 

شعر اینان عملاً مصداقی از همان تیغ تیز در کف زنگی مست بوده و چه بسا آسیبهایی وارد کرده است.

 

بحث دربارة عنصر اندیشه، از سویی وارد قلمرو دانشهای دیگری غیر از شعر می شود و از سویی جنبة آموزشی خودش را از دست می دهد؛ چون فکر کردن را نمی‌توان آموزش داد و اگر هم بتوان، کار یک مجموعة آموزشی شعر نیست.

 

پس ما بیش از آن که اهمیت وجود اندیشه را گوشزد کنیم، کاری نمی‌توانیم کرد. به هر حال، نباید از یاد برد که تأثیرات عاطفی، هر قدر هم که شدید باشند، گذرا و مقطعی هستند.

 

 

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.