هر چند ز غربتت گزند آمده بود
زخمت به روان دردمند آمده بود
گویند که از هیبت دریای دلت
آن روز زبان آب، بند آمده بود
(حسن حسینی)
این رباعی، زیبایی و تأثیر گذاری خود را مرهون چیست؟
معنای بلند؟
حماسی بودن لحن کلام؟
ترکیب خوب عاطفه و حماسه در یک تصویر؟
زبان محکم؟
وزن موسیقیایی مناسب؟
پاسخ هر چه باشد ، دقیقتر آنست که بگوییم همه این عوامل در این توفیق، سهیم بودهاند.
یک شعر، در مواجهه نخست، اثر عاطفی بیشتری دارد ودر دفعات بعدی، آن اثر را نخواهد گذاشت، مگر این که در کنار عاطفه، چیز عمیقتری هم وجود داشته باشد یعنی اندیشه.
گذشته از آن، تحولی که در اثر اندیشیدن در انسان ایجاد میشود، از تحولات عاطفی بسیار عمیقتر و ماندگارتر است.
و اما باید گفت پس از عاطفه و اندیشه، شعر مؤثر و قوی، حاصل پیوستگی عناصردیگری هم هست؛ مثل خیال، زبان موسیقی. شعر، مجموعه در هم تنیدهای ازاین عناصر است و هر چه این تناسب و ارتباط بیشتر باشد، لاجرم تأثیر آن هم بیشتر خواهد بود.
البته این مباحث قابل دستهبندی و قانونگذاری نیستند که ما بخواهیم فهرستی از بایدها و نبایدها تشکیل داده و شاعر را مقید به رعایت آن بکنیم؛ اما به هر حال کلیاتی می توان فراهم کرد و تا حد امکان، به چهارچوب در آورد.
ما در اینجا در حد توان، میکوشیم رابطة خیال، زبان و موسیقی را به عناصر معنوی یعنی عاطفی و اندیشة حاکم بر شعر توضیح دهیم
با شما همراه می شویم تا این عوامل و عناصر را بهتر بشناسیم.
آموزشگاه الغدیر ساری - سید محسن سادات خلردی